رهروان حقیقت

خودشناسی ، عشق ، سفر روح

داستان ساعت گمشده

نویسنده: admin تاریخ: دوشنبه, 11 دسامبر 2017 موضوع : داستان های معنوی, صفحه اصلی | دیدگاه‌ها برای داستان ساعت گمشده بسته هستند

*داستان*

کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد.
هرچه جستجو کرد، آن را نیافت.
از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آنرا پیدا کند جایزه می‌گیرد.
کودکان گشتند اما ساعت پیدا نشد

تا اینکه پسرکى به تنهایى درون انبار رفت و بعد از مدتى بهمراه ساعت از انبار خارج شد.
کشاورز متحیر از او پرسید چگونه موفق شدى؟
کودک گفت: من کار زیادى نکردم، فقط آرام روى زمین نشستم

و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تیک تاک ساعت را شنیدم.
به سمتش حرکت کردم و آنرا یافتم.

حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است…

رهروان حقیقت



برچسب ها : , , , , , , , , , ,

امکان ارسال دیدگاه برای این مطلب وجود ندارد.