رهروان حقیقت

خودشناسی ، عشق ، سفر روح

داستانی از اساطیر جین

نویسنده: Fatemeh.fj تاریخ: یکشنبه, 23 ژوئن 2019 موضوع : داستان های معنوی, صفحه اصلی | دیدگاه‌ها برای داستانی از اساطیر جین بسته هستند

❄️✨🌨🔮🌨✨❄️

🎆 در اساطیر جین داستانی بسیار زیبا وجود دارد؛ من خیلی آن را دوست داشته ام؛ در اساطیر جین اگر پادشاهی تمام دنیا را فتح کند به او چاکراوارتینchakravartin می گویند؛ چاکرا یعنی چرخ، گویی که دنیا یک چرخ است، یک چرخ هم هست، و او تمامی آن را فتح کرده است.

اسطوره چنین است که در بهشت فقط چاکراوارتین ها مجاز هستند تا روی کوهستان طلایی امضا کنند؛
مردی چاکراوارتین شد و از اینکه اینک می تواند نامش را روی کوهستان طلایی بنویسد بسیار خوشحال بود؛ کوهستانی عظیم است و مردمانی اندک، هرچند گاه یک بار قادر بوده اند تا نامشان را روی آن کوهستان بنویسند.

آن مرد از دنیا رفت و وارد دروازه های بهشت شد و نگهبان از او پرسید، «تو باید نامت را بر روی کوهستان طلایی بنویسی؛ ولی تنها برو، هیچکس را با خودت نبر »؛

او گفت، « چرا؟ من دوست دارم چند نفر از دوستانم را که قبل از من مرده اند با خودم ببرم وگرنه امضاکردن روی آن کوهستان چه لذتی دارد؟ هیچکس تو را تماشا نمی کند، هیچکس هرگز نخواهد دانست که در آنجا امضا کرده ای »؛

نگهبان گفت، « به من گوش بده؛ من مدت هاست که این شغل را دارم… قبل از من پدرم در این مقام بوده و این شغل موروثی ما است؛ و این توصیه به هر کس که برای امضاکردن رفته داده شده است؛ و همه خواهان همان چیزی بوده اند که تو می خواهی؛ و پس از آن، همگی از ما تشکر کرده اند که «خیلی از لطف شما ممنونیم که نگذاشتید کسی را با خودمان ببریم» پس لطفاً تنها برو »؛

او با اکراه پیش رفت و نگهبان کوهستان درها را باز کرد و گفت، «مشکلی هست؛ کوهستان پر از نام شده است؛
جایی وجود ندارد؛ و این تنها در مورد تو نیست؛ قبل از من پدرم در اینجا بوده و پیش از او پدرش در اینجا بوده؛

این شغل فامیلی ما است؛ و من شنیده ام که قرن هاست که چنین بوده است و کوهستان جای خالی ندارد؛ بنابراین، هروقت شخص تازه واردی می رسد، باید اول نامی را پاک کند و به جای آن، نام خودش را بنویسد؛ راه دیگری وجود ندارد، جایی نیست »؛

آنوقت او دریافت که چه خوب شد کسی را همراهش نیاورده است که این را ببیند؛

کوهستانی بزرگ و حتی یک جای کوچک هم برای نام او وجود ندارد؛

ولی او می باید مردی فهیم بوده باشد؛ به دروازه بان گفت، « من نام کسی را پاک نخواهم کرد، زیرا فایده اش چیست؟

فردا کسی می آید و نام مرا پاک می کند و نام خودش را می نویسد؛ این بی فایده است؛

بنابراین چاکراواتین بودن من عبث است و من می پنداشتم که فقط گاهی اوقات چنین اتفاقی می افتد؛ من اشتباه می کردم؛

« تمامی این کوهستان پر از نام فاتحان دنیاست »؛

زندگیت بسیار کوتاه است؛

نگران احترام و آبرو نباش، نگران افتخار و اینکه دیگران چه می گویند نباش؛ فقط به انرژی خودت گوش بده و از آن پیروی کن؛ من این را شهامت می خوانم؛

لذت ببر و عشق بورز و اگر بتوانی با تمامیت عشق بورزی و لذت ببری امکان دارد که روزی به ورای حواس جسمانی بروی و به نقطه ای از هشیاری برسی که تمام انرژی تو به شعله ای از آگاهی تبدیل گردد؛

تمام لذات جسمی ات، تمام شهوات، تمام عشقت، همه چیزت به آن شعله تبدیل شود که به آن شعله، اشراق و بیداری می گویند:

شعله ای که برای همیشه در کائنات باقی می ماند، بدون اینکه شکلی دیگر بگیرد؛ زیرا تمامی امکانات تبدیل شدن را مصرف کرده است؛

مردم بارها و بارها در همان سطح به دنیا باز می گردند؛ این شرافتی ندارد؛ اگر با تمامیت زندگی کنی، فقط یک بار کافی است…



برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , ,

امکان ارسال دیدگاه برای این مطلب وجود ندارد.